شهر ما خانه ما نیست ...؟؟
مطمئناً همه ما جمله «شهر ما خانه ماست» را بسیار بر روی در و دیوار و تابلوهای سطح شهر دیدهایم، حتی در دوران دبستان، درسی با همین عنوان نیز داشتیم و از همان دوران به ما یاد داده شد که شهر دومین محل زندگی ماست و همانگونه که در خانه رفتار میکنیم در شهر هم باید این گونه عمل نماییم. این رفتار اجتماعی اگر چه امری ضروری برای هر فرد به شمار میرود و کسی حق سرباز زدن از آن را ندارد ولی به ظاهر بعضی افراد چندان به آن توجهی ندارند و شهر را با خانه خود متفاوت میبینند. این افراد به راحتی در سطح شهر زباله میریزند، آشغال در جوی آب رها میکنند و هزاران رفتار دور از شان دیگر که هر کدام اثرات منفی زیست محیطی و بهداشت به همراه میآورد. همه ما باید باور کنیم که شهر ما خانه ماست ولی در ابعادی بزرگتر و باید به نظافت آن اهمیت بدهیم، اما متاسفانه نه تنها رعایت نمیکنیم بلکه همیشه فقط و فقط مشکلات مربوط به آلودگی شهر را از چشم شهرداری و عدم توجه دستگاههای مسوول میبینیم. کسی منکر انجام وظیفه و مسوولیت شهرداری در این باره نیست ولی آیا خود ما شهروندان مسئولتر نیستیم؟
اگر فقط مدعی هستیم که شهرداری باید به وظایف خود عمل کند آیا نمیتوانیم تا حدی رفتار و اعمال خود را نیز مورد تجدید نظر قرار بدهیم؟
اگر خود ما به طور مستمر و جدی در حفظ فضاهای عمومی شهر به خصوص حفظ پاکیزگی کوشا نباشیم به طور قطع هیچ مدیریت شهری نمی تواند در زیبا سازی و پاکیزگی شهر موثر باشد. یادمان باشد که شهر خوب، یافتنی نیست بلکه ساختنی است.
در بسیاری ازشهرهای جهان، خیابانها و محلاتی وجود دارد که در و دیوار و سنگفرش آن یادآور واقعهای تاریخی یا روزهایی تاثیرگذار در پیشینه و فرهنگ آن شهر و آن کشور است. در تعداد زیادی از این شهرها، تغییر نمای خارجی ساختمانهای این خیابانها به هیچ وجه مجاز نیست و مالکان خانهها حق ندارند با اعمال سلایق شخصی، تغییری در خاطره جمعی و هویت شهر به وجود آورند، حتی حق ندارند در این خیابانها تنقلات مصرف کنند یا نوشیدنی بنوشند؛ چون ممکن است ذرهای از زباله خود را در آن منطقه رها کنند و هویت شهر مورد بی نظمی قرار گرفته و نظافت آن از بین برود، ولی در شهر ما که هر ذره از آن ارزش معنوی دارد، هر گوشه از آن پر شده از آثار تاریخی و زیباییهای طبیعی و منحصر به فرد، به راحتی بعضی افراد نظافت و حفظ این اصل را زیر پا میگذارند. شاید باور نکنید اما رفتار به ظاهر ساده ما میتواند شهر را به یک زباله دانی تبدیل کند.
تصور کنید هر کدام از ما یک برگ کاغذ روی زمین رها کنیم، وقتی 40 برگ روی هم دفترچه 40 برگی به قطر به آن بزرگی میسازد چندین هزار کاغذ روی هم چه صحنهای به وجود میآورد؟ حال تصور کنید به جای کاغذ، زبالههای ما میوههای فاسد شده، غذاهای کپک زده، سبزیجات زائد و ... باشد آن وقت آیا مجالی برای زندگی در این شهر پیدا خواهید کرد؟ شهر ما ارزشی به مراتب بالاتر از خانه ما دارد. هویت شهری را نمیتوان جعل کرد بلکه باید در حفظ و زیبایی آن کوشید. کدام یک از ما طالب هستیم در محیطی زندگی کنیم که دور تا دور آن بوی زباله به مشام برسد و در جوی و کنار خیابان انبوهی از زبالهها روی هم تلمبار شده باشد؟ یکی از روانشناسان بالینی در این باره به موضوع جالبی اشاره میکند، او میگوید: افرادی که به نظم و نظافت اهمیت نمیدهند به هیچ وجه نمیتوانند بین اموال عمومی و اموال شخصی تفاوت قائل شوند. آنان هنوز این واقعیت را در مورد مالکیت فردی و جمعی درک نکرده و نمیتوانند آنها را با هم یکسان ببینند. این افراد کاملاً سالماند ولی با کمبود آموزش و الگو مواجههاند. به عقیده بنده کسانی که نسبت به یک موضوع ساده مثل توجه به نظافت شهری با مشکل روبرو هستند از اختلاف رفتاری رنج میبرند. در واقع این افراد در عمل به هنجارها مشکل داشته و دچار مسائل رفتاری هستند. در ابتداییترین وجه، کسی که هنوز از هیچ رشد اخلاقی برخوردار نیست تا زمانی که مورد تنبیه یا توبیخ قرار نگیرد یک حرکت نادرست را تکرار میکند؛ مثل ریختن زبالهها بیرون از خانه. کسانی همیشه معیارها را رعایت میکنند که در وجودشان درونی شده باشد و پیشرفتهترین مرحله اخلاق، درونی شدن معیارها و ارزشها در خانواده است. چه خوب است قبل از تذکر، توبیخ، تنبیه، بد رفتاری و بد برخوردی، خودمان ناظر بر اعمال خویش باشیم.
شهر ما خانه ماست حتی مهمتر از خانه ...
نظرات شما عزیزان:
.: Weblog Themes By Pichak :.